- دست یازی
- دست درازی
معنی دست یازی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست دراز کردن
دست دراز کردن به سوی چیزی
شوخی انبساط ملاعبت، (شطرنج) بهر مهره که دست بگذارند بدان بازی کردن
فتح و ظفر و غلبه
دست بمال و ناموس دیگری دراز کردن تعدی تجاوز تطاول
تهیدست
تعدی و تجاوز و دست دراز کردن به مال یا ناموس دیگران
دست بردن در چیزی، کنایه از تغییر دادن و مرمت کردن چیزی
اشتغال به کارهایی که با دست انجام داده می شود، عمل دست ورز
مست بازی درآوردن، کمی مشروب نوشیدن و خود را بمستی زدن تقلیدمستان را درآوردن در غیر حالت مستی
تهی، دست
دست خالی خالی برگرداندن: کسی را مأیوس برگرداندن او را
دست خالی خالی برگرداندن: کسی را مأیوس برگرداندن او را
با سخاوت، بخشنده
مددکاری، حمایت
گشاده دست، باسخاوت، بخشنده، کسی که هرچه دارد خرج کند یا به دیگران ببخشد، دست ودل باز
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد، برای مثال هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی - ۷۰۴)
کمک، امداد، معاونت
Attainment
достижение
удобный
Erreichung
praktisch
досягнення
зручний
osiągnięcie
przydatny
realização