جدول جو
جدول جو

معنی دست یازی - جستجوی لغت در جدول جو

دست یازی
دست درازی
تصویری از دست یازی
تصویر دست یازی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست یازیدن
تصویر دست یازیدن
دست دراز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست یازیدن
تصویر دست یازیدن
دست دراز کردن به سوی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
شوخی انبساط ملاعبت، (شطرنج) بهر مهره که دست بگذارند بدان بازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست درازی
تصویر دست درازی
تجاوز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دست یافت
تصویر دست یافت
فتح و ظفر و غلبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست درازی
تصویر دست درازی
دست بمال و ناموس دیگری دراز کردن تعدی تجاوز تطاول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست خالی
تصویر دست خالی
تهیدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست درازی
تصویر دست درازی
تعدی و تجاوز و دست دراز کردن به مال یا ناموس دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست کاری
تصویر دست کاری
دست بردن در چیزی، کنایه از تغییر دادن و مرمت کردن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست ورزی
تصویر دست ورزی
اشتغال به کارهایی که با دست انجام داده می شود، عمل دست ورز
فرهنگ فارسی عمید
مست بازی درآوردن، کمی مشروب نوشیدن و خود را بمستی زدن تقلیدمستان را درآوردن در غیر حالت مستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست خالی
تصویر دست خالی
تهی، دست
دست خالی خالی برگرداندن: کسی را مأیوس برگرداندن او را
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
میل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دست باز
تصویر دست باز
با سخاوت، بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
مددکاری، حمایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست باز
تصویر دست باز
گشاده دست، باسخاوت، بخشنده، کسی که هرچه دارد خرج کند یا به دیگران ببخشد، دست ودل باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست ساز
تصویر دست ساز
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد، برای مثال هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی - ۷۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست باز
تصویر دست باز
((دَ))
باسخاوت، بخشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
((دَ))
دست یافتن، به دست آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
کمک، امداد، معاونت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
Attainment
دیکشنری فارسی به انگلیسی